در این میان آشوبهای اخیر ایران نشان داد که اتاقهای فکر سرویسهای اطلاعاتی غربی نگاه به خصوصی در خصوص پیاده سازی ایده انقلابهای رنگی در ایران دارند چرا که با شکست خورد بازی سیاسی به ظاهر انتخاباتی در سال ۱۳۸۸ نهادهای امنیتی غرب به این نتیجه رسیدند که بهتر است برای برپایی آشوب در درون مرزهاتی ایران از اسم رمز دیگری مانند «جنسیت» بهره ببرند با توجه به این که در سالهای اخیر ایدئولوژی افراطی فمنیسم غربی و ارزشهای بیگانه مرتبط با آن در بین برخی از زنان طبقات به ظاهر مرفه جامعه رواج یافته است نهادهای امنیتی غرب به این نتیجه رسیدند که شاید با دست گذاشتن بر این نقطه حساس بتوانند شعله فروزان مقاومت در منطقه را خاموش کنند. با عنایت به حساسیت مسئله طی گفتگویی ابعاد تلاش بیهوده غرب رای برپایی نوع جدیدی از انقلاب رنگی برپایه ایدههای تند فمنیستی را واکاویدیم.
قدس آنلاین: در جلسه اول از پرونده ویژه عفریته بدنام در خدمت آقای دکتر جعفر قناد باشی تحلیلگر ارشد مسائل غرب آسیا هستیم آقای دکتر خیلی ممنونم که به ما فرصت دادید به عنوان سؤال اول باید خدمتتان عرض کنم که با توجه به این که در آشوبهای اخیر یکی از شعارهایی که اغتشاشگران روی آن تأکید میکردند مسئله فمنیسم بود لطفاً نوع سرمایهگذاری و اهداف ایالات متحده آمریکا از این سرمایهگذاری بر روی جریانات فمنیستی در ایران را با توجه به سالهای اخیر برای ما توضیح دهید؟
قناد باشی: در میان گزینههایی که دنیای غرب برای مقابل با ایران به دنبال آنها بود یکی از مهمترین گزینهها ایجاد اغتشاشات خیابانی و به خیابان آوردن مردم بود که بعد از چندین سال فشار اقتصادی و اعمال فشار حداکثری چنین اتفاقی نیافتاد یعنی در ایران هوشمندی مردم و خدمات دولت به رغم همه فشارهای اقتصادی از به کف خیابان آمدن مردم جلوگیری کرد. فلذا در این بین چیزی که به نظرشان رسید این بود که بیایند و از یکسری گرایشاتی که در ایران وجود دارد به عناوین مختلف استفاده کنند. یک مورد تمرکز روی گرایشات قومی بود که به دلیل وجود تفاوتهای مذهبی میتواند قابل توجه باشد و دیگری تلاش برای به خیابان آوردن جوانان دانشجو بود در اینجا قشر زنان به عنوان قشر هدف انتخاب شد. به دلیل این که هم جوان بودند و هم زن بودند یعنی همان طور که در کردستان یا سیستان و بلوچستان مذهب و قومیت مردم با سایر مناطق متفاوت است در اینجا این دو ویژگی سبب انتخاب زنان برای به کف خیابان آوردن آنها شد. یکی جوان بودن که منجر به بهرهگیری از شکاف نسلها میشد و دیگری پیش کشیدن تبعیض جنسیتی بود. متأسفانه چنین احساسی در زنان جوان وجود داشت اما کشورهای غربی با استفاده از امکانات خود به آن ضریب دادند و با میلیونها توییت و ایجاد هیجان توانستند با استفاده از زنان حتی پای مردان جوان را هم وسط بکشند. این انتخابی بود که آنها کردند تا از گرایش ضدیت با تبعیض جنسیتی در میان زنان استفاده کردند تا اغتشاشاتی را در کشور ایجاد کنند اما محور عملیاتی اینها تیمهای آموزش دیدهای بودند که دست به کشتار هم میزدند. یعنی به عنوان مثال تیمهای آموزش دیده منافقین وارد این عرصه شدند و توانستند به عنوان هسته اولیه این حرکتها در گوشه و کنار شهرها عدهای از جوانان را فریب دهند و آنها را به سمت رویارویی با مردم و نظام سوق دهند.
قدس آنلاین: با توجه به این که در جامعه امنیتی ایالات متحده آمریکا طیفهای نزدیک به دموکراتها بیشتر روی جریانات فمنیستی تمرکز میکنند و با عنایت به این که ما الان در دوره زمامداری دموکراتها بر آمریکا هستیم شما میزان سرمایهگذاری دموکراتها بر روی جریانات افراطی موج دومی فمنیستی در ایران را چگونه میبینید لطفاً نقش نهادهای امنیتی آمریکا را در این زمینه برای ما ارزیابی کنید؟
قناد باشی: دموکراتها در حوزه تجزیه طلبی و ایجاد اغتشاشات طرحهایی داشتند و در این زمینه تخصص دارند. دموکراتها تئوریهایی در این خصوص دارند که تا همین اواخر از آنها بر علیه ما و برخی کشورها استفاده میکردند. البته این به معنی آن نیست که فقط دموکراتها از این حربه استفاده میکنند بلکه جمهوری خواهان نیز قبلاً در برخی از انقلابهای رنگی اقلیتی را بر یک اکثریت پیروز کردهاند. این نظریهای است که در حوزه انقلابهای رنگی استفاده میشود. یعنی یک اقلیت را با کوشش برای ایجاد هیجان و غوغا سالاری بر اکثریت پیروز کنند. اصلاً خود آقای بایدن راجع به تجزیه کشورها و استفاده از قومیتها در این زمینه نظریه داشت. حتی شعار تبعیض جنسی هم از درون قومیت در ایران بیرون آمد. در حقیقت جنسیت اسم رمز آشوب در اغتشاشات اخیر برای به خیابان کشاندن قومیتها بود که متأسفانه آن را به پایتخت هم کشاندند. دموکراتها سعی میکنند از طریق برنامه ریزی و عملیاتی کردن طرحهای خرد و استفاده از اجتماعات و به خصوص بهره بردن از پیوند عقیدتی خود با جناحهای لیبرال در کشورها هدف با توجه به نزدیکی مواضعی که بین جناح لیبرال در کشور ما و دموکراتها آمریکایی وجود دارد و همواره نیز وجود داشته بنابراین دموکراتها از این مسئله بهرهبرداری کردند و دیدیم که متأسفانه لیبرالهای ایرانی در همان روزهای اولیه و روزهایی که اشوبها هنوز چهره خشن خود را نشان نداده بود از اغتشاشات حمایت کردند زیرا تصورشان این بود که با کمک دموکراتهای آمریکایی میتوانند یک فضای براندازانهای را شکل دهند اما موفق نشدند.
قدس آنلاین: با توجه به تحولات اخیر رژیم صهونیستی لطفاً کمی هم به نسبت میان صهیونیستها، ایالات متحده و جریانات افراطی فمنیستی بپردازید و بفرمایید سرمایهگذاری رژیم صهیونیستی بر روی جریانات فمنیستی چگونه است و اساساً صهیونیستها چقدر سعی می کنند با کارت تبعیض جنسیتی در ایران بازی کنند؟
قناد باشی: ببینید صهیونیستها در این عرصه در چند نقطه حضور دارند. یکی به عنوان موتور محرکه غرب است تا فعالیت براندازانه را در ایران تعطیل نکند زیرا آمریکاییها مدتها است به این نتیجه رسیدهاند که براندازی در ایران بسیار دشوار و پرهزینه است و منافعشان ایجاب نمیکند که باز هم بحث براندازی را در مورد ایران دنبال کنند. بنابراین سیاست تغییر سیاستهای ایران را در پیش گرفتهاند. اما این صهیونیستها بودند که با توجیهات و سفرهای متعدد مقامات خود به واشنگتن به آمریکاییها این گونه القا میکنند که سیاست براندازی میتواند در مورد ایران موفق شود. این به دلیل القائات صهیونیستها بود که همچنان سیاست براندازی هنوز در دستور کار آمریکاییها قرار دارد و اگر نه همان طور که میدانید نه اروپا و نه آمریکایی ها به نفعشان نیست که روی این زمینه کار بکنند زیرا هزینه میدهند و نتیجه نمیگیرند. یک نقش دیگری که صهیونیستها دارند ایفای نقش در طرحهای جاسوسی و اطلاعاتی است که طی آن نقاط ضعف ما را که غرب از ان طریق میتواند به ما ضربه بزند را به آنها نشان میدهند و میگویند که به عنوان مثال میتوان روی این قشر کار کرد به خصوص این که نرم افزاری مثل واتسآپ متعلق به صهیونیستها است و سرویس جاسوسی اینها در فضای مجازی تحلیل بسیار خوبی از جامعه ایران و اقشار اسیب پذیر جامعه ایران دارند که آن را در اختیار سرویسهای غربی قرار میدهند. تا از این طریق نقشه راه و تاکتیکهای عملکرد لازم را برای غرب طراحی کنند. سومین نقش صهیونیستها این است که برای بزرگنمایی آنچه در ایران اتفاق میافتد همه رسانهها را به کار میگیرند و کوشش میکنند سعودیها را برای تأمین هزینه در این حوزه تشویق کنند تا بدین وسیله اغتشاشات را تقویت کنند.
قدس آنلاین: در میانه کلام خود به مقوله انقلابهای رنگی اشاره کردید آشوبهای اخیر علاوه بر رنگ و بوی قومیتی یک سویه تند فمنیستی نیز داشت تا جایی که من اطلاع دارم انقلابهای رنگی عموماً برپایه اختلافات انتخاباتی شکل میگیرند تحلیل شما از اغتشاشات به ظاهر فمنیستی اخیر چیست این آشوبها چقدر به انقلاب رنگی نزدیک است و چه فاکتورهایی از این مقوله را دارد دلایل شما برای این استدلال چیست؟
قناد باشی: ببینید اینها در انتخابات سال ۱۳۸۸ش شانس خود را امتحان کردند و یک شکست بسیار تمام عیار خوردند. فکر میکنم انقلاب رنگی ۹۲ مورد دستورالعمل دارد که باید برای موفقیت آن همه اینها رعایت شود اما اینها نتوانستند در آن زمان به هدف خود برسند زیرا نظام جمهوری اسلامی ایران روش مقابله با این توطئه را به خوبی بلد بود بنابراین آنها از طریق انتخابات به نتیجه نرذسیدند مخصوصاً که این شیوه را در دوره انتخابات ریاست جمهوری آقای روحانی این روش را به کار بردند اما دیگر حنای آنها رنگی نداشت و افتضاحاتی که آقای روحانی داشت مانع از این شد که آنها مجدداً بتوانند از قشر اصلاح طلب استفاده کنند. بحث دیگر این است که زمان برای غربیها در حال از دست رفتن است و آنها میدانند که دیگر استراتژی فشار حداکثری جواب نمیدهد زیرا جنگ اوکراین که پیش آمد بحران انرژی را در اروپا به وجود آورد و غرب را واداشت که در عرصه برجام به ایران امتیاز دهد و نشانه روشن این مسئله هم سخنان جدید سخنگوی دولت آمریکا است که گفته بود:«بزرگترین اشتباه ما فشار حداکثری به ایران بود.» پس با وجود این که آمریکا در رابطه با ایران از تزهای انقلاب رنگی پیروی میکنند که اقلیت را بر اکثریت پیروز کنند اما زمان برای آنها بسیار مهم است پس در زمان انتخابات این اغتشاشات اتفاق نیافتاد و این به دلیل عجله غرب برای امتحان کردن شانس خود حداقل تا پیش از دادن امتیاز در حوزه هستهای به ایران است و این آخرین باری است که غربیها در دوران فشار بر روی ایران تلاش خود را میکنند لذا تعجیل کردند که این اتفاق الان بیافتد.
قدس آنلاین: با توجه به وجود شکافهای جنسیتی در جامعه به نظر شما ما باید رفتارمان در جامعه به چه شکلی باشد که بتوانیم جلوی این به قول شما انقلابهای رنگی را بگیریم؟
قناد باشی: اولین کاری که باید بکنیم این است که ما بایستی این واقعیت را که در جامعه شکاف جنسیتی به آن معنا نداریم را به همه نشان دهیم زیرا واقعاً زنان الان در جامعه ما جایگاه محترمی دارند و حدود ۷۰ درصد دانشگاههای ما در اختیار خانمها است و در همه پستهای سیاسی موجود زنان میتوانند فعالیت کنند و الان بانوان در همه عرصهها نقش دارند. این نکتهای است که باید در رسانهها بارها گفته شود. مسئولیت دیگر رسانهها بیان این مسئله است که حجاب اسلامی واقعاً تبعیض نیست و این مسئله باید تشریح شود که دستور حجاب به دلیل خاصیت زنها است. و به همین دلیل حجاب در همه ادیان الهی و از منظر علمی یک مسئله ضروری برای زنان است تا بدین وسیله نوعی پارسایی در اجتماع ایجاد شود تا جامعه به سمت تعالی پیش برود. این مسئله نیز باید تشریح شود که هدف اسلام از حجاب تبعیض جنسیتی نیست و حجاب ایرانی یک ارتجاع عربی یا رسمی از رسوم دربار شاهان نیست چرا که همان طور که ما میبینیم در کلیساها نیز حجاب وجود دارد و این حجاب مخصوص اعراب نیست و هدف از طراحی حجاب به سعادت رساندن انسانها است. نکته دیگر این است که نسل جدید باید در رسانههای رسمی ما به بازی گرفته شود و برای کاهش شکاف نسلی باید کوشش شود. زیرا فضای مجازی موجب جدایی نسلها شده است و نسلهای قدیمی نمیتوانند با این ابزار تعامل داشته باشند. پس ما باید این شکاف اجتماعی را از طرق مختلف مثل سریال سازی ساخت فیلم سینمایی و... پر کنیم. زیرا اگر این مسئله حتی تبدیل به یک حرکت سیاسی نشود هم میتواند جامعه را به سوی تباهی بکشد. بنابراین ما باید از نیروی جوان و تدبیر پیر به طور همزمان استفاده کنیم. به تعبیر ادبی «التجربه فوق العلم» یعنی ما تجربه را فوق علم میدانیم این مسئله باید گفته شود تا نسل جدید خدایی نکرده فکر نکند کهنسالان افرادی اضافی در جامعه هستند.
نظر شما